۱۳۸۸/۱۰/۲۹

آره عزیزم دُرُس فهمیدی. حتی شامپوم هم بوی توت‌‌فرنگی نمی‌داد. خودمو گول زدم...
اینو وقتی روش‌رو خوندم و اسم یه میوه‌ی دیگه رو دیدم فهمیدم.
درست مثل اشتباهِ با تو بودن، که وقتی به پانی و حرفاش فکر کردم فهمیدم.
اشتباهِ با تو بودن رو وقتی زیم زُل زد تو چشام و گفت "حالا می‌بینی اشتباه کردی؟" فهمیدم.
ولی با همه‌ی اینا خوشحالم.
خوشحالم که "بچه‌"ام و برای تو همیشه بچه می‌مونم.
خوشحالم که می‌دونم کی‌رو، چه‌قدر دوست داشته باشم.
آره عزیزم، من خیلی خوشبختم. فقط خوشبختیِ من با دوستام و حرف و قهوه و شراب و کتاب معنی پیدا می‌کنه. با این‌که بدونم نبودنم یعنی یه جای خالی‌ای که یه نفر، یه‌جایی حس می‌کنه.
تو اما، خوشبختیت توی بزن و بکوب و تا خرخره مشروب خوردن و تلو‌تلو زدنه، با آدمایی که هیچ‌وقت ظرفیت هیچ‌چیز بیشتری رو ندارن و تو هم هیچ‌چیز بیشتری نمی‌خوای.
آره عزیزم، من و تو "لایف‌استایل"ِ هم رو نمی‌تونیم تحمل کنیم.
آره عزیزم، من هم خوشحالم، هم خوشبخت. بی‌نیاز از داشتنِ تو و دلت.

هیچ نظری موجود نیست: