
خيلي دوست داشتم مي تونستم همه چي رو حس کنم
ولي حيف... راس مي گن آدما انگار
تا وقتي چيزي رو از دست ندي نمي فهمي چقدر داشتنش لذت بخش و حياتيه
مي دوني؟ هميشه از اين ناراحت بودم که خيلي چيزا رو مي تونستم داشته باشم و نداشتم
ولي حالا اين اذيتم مي کنه که مي تونستم بجنگم و اون چيزاي که مي خواستم رو به دست بيارم ولي حتي اين کارم به خاطر خودم انجام ندادم
ديگه حتي حس کردن اين که خودمم کي هستم هم برام سخت شده خيلي سخت....
کسي نمي خواد منو نجات بده؟
خسته شدم از اين همه سر در گمي.....