۱۳۸۹/۴/۲

صبحِ کله‌ی سحر پاشدم رفتم دکتر. کلی پول گرفت آخرشم انگشتمو سوراخ کرد واسه آزمایش. 
حالا دو ساعته که خوابیدم تو تختم و هی هَوس نگاه می‌کنم و هی تو اون سایته مود انتخاب می‌کنم که ببینم چه‌جوری سورپرایزم می‌کنه. بعد از این حوصله‌ام سر می‌ره می‌رم توی اکانتِ سین توی یوتیوب و فوضولی می‌کنم. بعد که طبعن حوصله‌ام باز سر می‌ره می‌رم توی لَست‌اف‌ام بهش می‌گم جَز، بدو!! بعد حالا هم گوش نمی‌ده بهم هرچی می‌گم من کوپ می‌خوام هی چیزای دیگه می‌ذاره.
کلن راضی‌ام از زندگی
به جز انگشتِ وسطِ دستِ چپم که سوراخ شده!

هیچ نظری موجود نیست: